شعرهای عاشقانه

MARJAN

 

مرا که می شناسی...

 

گاهی شبیه خودم هم نیستم

فقط زنی هستم که تو را عاشِقانه دوست دارد...❤

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:35توسط مرجان جون | |

 خوشــــــــــبختی داشتن کســـــی است


که بیشـــتر از خـــودش

تــ ــ ــ ــ ــو را بــخواهد
...
و

بیشـــتر از تــ ـ ـ ـ ـــو

هیـــــ♥ــــــچ نخواهد

و

تــــــ♥ــــو ...

برایش تـــ ــ ــ ــمام زندگی باشی ..

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:32توسط مرجان جون | |

خسته ام...
حاضرم به کلاغ ها زیرمیزی بدهم،

که قصه ام را تمام کنند.....! 

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:30توسط مرجان جون | |

 

 
گفتم:خدایا از همه "دلگیرم"!
 
گفت:حتی از من...؟
 
گفتم:خدایا "دلم" را ربودن!
 
گفت:پیش از من...؟
 
گفتم:خدایاچقدر دوری؟
 
گفت:تو یا من...؟
 
گفتم:خدایا "تنهاترینم"!
 
گفت:بیشتر از من...؟
 
گفتم:خدایا "کمک" خواستم!
 
گفت:از غیر من...؟
 
گفتم:خدایا "دوستت دارم"...
 
گفت:بیش از من...؟
...ღ❤ღ

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:27توسط مرجان جون | |

 ما فکر میکنیم بدترین درد؛

از دست دادن کسیه که دوستش داریم...
اما حقیقت اینه که:
گاهی وقتا از دست دادن خودمون،
و از یاد بردن اینکه کی هستیم،
و چقدر ارزش داریم،
از همه دردناک تره..

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:22توسط مرجان جون | |

 حرفهـاے زیادے بلـد نیستـم . . .
من تنهـا چشمـان تــو را دیـدم و گوشـه اے
از لبخندتـ
کـ حرفهایـم را دزدیـد !!
از عشــق چیـزے نمـے دانـم
امـا دوستتــ دارم . . .
کودکانـه تـر از آنچـه فکـر کنـے
!

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:16توسط مرجان جون | |

 دسـتـــت را بـیــاور

مــردانـه و زنــانـه اش را بـــی خـیـــــال…!!

دســت بــدهــیــم بــه رســـــم کــــودکــی

قــرار اســت هـــوای هـــم را بـــی اجـــازه داشـــتـه باشـیــــم!!!!

+نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1398برچسب:,ساعت23:9توسط مرجان جون | |

 

+نوشته شده در چهار شنبه 8 اسفند 1397برچسب:,ساعت2:8توسط مرجان جون | |

 

+نوشته شده در چهار شنبه 8 اسفند 1397برچسب:,ساعت2:6توسط مرجان جون | |

 

+نوشته شده در چهار شنبه 8 اسفند 1397برچسب:,ساعت2:5توسط مرجان جون | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد